نویسنده: شهپر شهرکی ابراهیمی - شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۲
از نگاه من که دستی در روانپزشکی دارم،گاهی شاید بدمان نمی آید در موضع آخرین ها قرار بگیریم و در آن بمانیم و سلب مسئولیت از همه ی حقوقی که ما را شامل می شود.این بودن،شاید بهترین مکانیسم دفاعی روانی ست برای فرار از همه ی حرمت ها و حق ها ،مشروعیت ها و آزادی هایست که دوست داریم داشته باشیم و نداریم.این واژه ی نداشتن هم گاهی به کمک می آید آدمی را.
فراری رو به جلو.
اصلا گاهی می گویم خدا بیامرزد این "آلفرد سووی" و فرانسوی ها را که می دانستند نیاز این اصطلاح را برای ما.
این مجلات فیس بوک هم پر است از جملات " جهان سوم جایی ست که...."/پس دوست داریم که درد هایمان ،نداشتن هایمان،ندانستن هایمان را هم پخش عالم کنیم.!
نوعی تفاخر به نداشتن ها و ندانستن ها.
انفعالی ست عمیق در این واژه ی "سوم" بودن.
کاش "هیچم" بودیم ،اما سوم نبودیم..........شاید در آن "هیچستان" :آزادی ،احترام به شایستگان،رافت،رعایت انسان،حق و حقوق مشروع،تقدس واقعی،احترام به ایمان و ایمان به انسان، مفهوم واقعی خود را داشت.
می توانیم سوم ندانیم،نباشیم،و نمانیم.